در ابتدا، برای دستیابی به اهداف سازمانی، برنامهریزی دقیق و تعیین اهداف حسابرسی ضروری است. این برنامهریزی باید به شناسایی و تحلیل فرآیندهای عملیاتی سازمان کمک کند و اطمینان حاصل کند که همه امور مالی و عملیاتی بهدرستی کنترل و ارزیابی میشوند.
۲. شناخت فرآیندهای عملیاتی سازمان
شناخت دقیق فرآیندهای عملیاتی سازمان به سازمان این امکان را میدهد که نقاط قوت و ضعف موجود را شناسایی کند و از این طریق به بهبود بهرهوری و کاهش هزینهها دست یابد. این شامل بررسی نحوه تولید، مدیریت منابع و روشهای بازاریابی است.
۳. ارزیابی کنترلهای عملیاتی
پس از شناسایی فرآیندها، ارزیابی کنترلهای عملیاتی انجام میشود تا مطمئن شویم که تمامی فرآیندهای مالی و عملیاتی بهدرستی اجرا میشوند. این شامل نظارت مستمر بر فرآیندها و اطمینان از انطباق با استانداردهای حسابداری و قانونی است.
۴. تعیین اتکای دادههای مدیریتی
دادههای مدیریتی باید قابل اعتماد و دقیق باشند. اتکایپذیری دادهها برای تصمیمگیریهای صحیح ضروری است. این امر به سازمان کمک میکند تا از تحلیلهای غلط و اتخاذ تصمیمات نادرست جلوگیری کند.
۵. ارزیابی کیفیت عملکرد در انجام مسئولیتها
سازمان باید عملکرد کارکنان و بخشهای مختلف خود را ارزیابی کند تا اطمینان حاصل کند که مسئولیتها بهدرستی انجام میشود و اهداف سازمانی به تحقق میپیوندد. این ارزیابی میتواند منجر به شناسایی نیاز به آموزش یا بهبود فرآیندها شود.
۶. پیشنهاد بهبودهای عملیاتی
در نهایت، بر اساس ارزیابیهای انجامشده، پیشنهادات بهبود عملیاتی ارائه میشود. این پیشنهادات میتواند شامل تغییرات در فرآیندها، بهبود بهرهوری، کاهش هزینهها یا توسعه استراتژیهای جدید باشد.
۷. حفاظت از داراییها و حسابداری دقیق
یکی از ارکان مهم مدیریت مالی، حفاظت از داراییهای سازمان است. این به معنای اطمینان از ثبت دقیق تمامی داراییها و منابع مالی و جلوگیری از هرگونه سوءاستفاده یا خطا در حسابداری است.
۸. تهیه و ارائه لیست بهای تمامشده برای پیشبینی فروش و قیمتگذاری نهایی
لیست بهای تمامشده برای پیشبینی فروش و تعیین قیمتگذاری نهایی محصولات ضروری است. این اطلاعات به مدیران کمک میکند تا تصمیمات درست در خصوص قیمتگذاری و استراتژیهای فروش بگیرند.
۹. ایجاد تغییرات لازم در فروشها و برنامهریزی تولید
اگر نیاز به تغییراتی در فروشها یا قیمتگذاریها باشد، این تغییرات باید بهطور دقیق شبیهسازی و برنامهریزی شود. همچنین، باید برای تولید و انباشت کالا در انبار برنامهریزی شود تا از کمبود یا مازاد موجودی کالا جلوگیری شود.
۱۰. معرفی کالا به بازار و جذب مشتری
در این مرحله، باید استراتژیهای تبلیغاتی و معرفی کالا به بازار تعیین و اجرا شوند. هدف اصلی این است که محصول به درستی به مخاطبان هدف معرفی و مشتری جذب شود.
۱۱. اجرای تبلیغات و ارائه محصول تکمیلی و جدید
تبلیغات مؤثر به جذب مشتری و افزایش فروش کمک میکند. در این مرحله، همچنین ممکن است لازم باشد که محصولات تکمیلی یا جدیدتر برای جذب مشتریان بیشتر و ارتقای تجربه مشتریان فعلی معرفی شوند.